به گزارش تور مسافرتی، «به نام خدای رنگین کمان»، عبارتی است که در این چند روزه در موقعیت های متعدد بسیار دیده و شنیده ایم. ترجیع بندی که بیشتر از هر چیز نشان گر همراهی گوینده با ماجرای غم بار کیان پیرفلک، پسربچه ۹ ساله ایذه ای است که در جریان ناآرامی ها جان خویش را از دست داد و بعد از آن ویدیویی شامل تکلیف درسی اختیاری از او منتشر گردید که کلامش را با این عبارت شروع کرده بود. اما آنچه در این میان غریب می نماید، سو استفاده بعضی از سودجویان از این ماجرا برای تبلیغات است! باورتون می شود؟
در حالیکه یک کودک جان خویش را از دست داده و جامعه را احساساتی کرده، بخشی از همین جامعه به دنبال اینست که کاسبی تجاری خویش را با استفاده یا بهتر است بگوییم سوء استفاده، از همین احساسات مردمی انجام دهد.
به گزارش تور مسافرتی به نقل از ایسنا، به تازگی برخی شرکت ها که تورهای مسافرتی می فروشند، تبلیغات تازه خویش را با عنوان «خدای رنگین کمان» شروع کرده و برای هر یک از تورهای خود از ایموجی رنگین کمان استفاده می نمایند. اولین بار نیست که یک نام یا ماجرای مشهور که جامعه هنوز در تب و تاب آن است، در تبلیغات تجاری مورد سوءاستفاده قرار می گیرد.
پیش تر با هشتگ های مهسا امینی و «زن زندگی آزادی»، برای فروش لباس یا کفش زنانه تبلیغ شده و اندکی قبل تر، پس از درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج، یک صفحه فروش لوازم آرایش با استفاده از تخلص شاعری او «سایه» به تبلیغ محصولات خود پرداخته بود.
در فرهنگ کوچه بازاری ایران اصطلاحی داریم زیر عنوان «مرده خوری» که توصیفی بسیار منفی و مذمت بار از کسانی است که از موقعیت ناگوار دیگران به نفع منافع خود استفاده می نمایند. البته پیشتر هم سو استفاده از نام ها، ترانه ها و عبارت های مشهور در تبلیغات با واکنش منفی جامعه رو به رو شده که بعضی از آنها بسیار جای بحث داشته است. اساسا این پرسش وجود دارد که چرا افراد برای تبلیغ کالاهای خود باز هم به این اقدام شکست خورده دست می زنند.
پس این پرسش را با دکتر حمید شکری خانقاه، استاد جامعه شناسی ارتباطات فرهنگی در بین گذاشتیم. این استاد دانشگاه در پاسخ به ایسنا ابتدا مبحث پارادوکس های سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی را توضیح داد: در جهانی هستیم که تعارض های شدیدی بین سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی وجود دارد. این پارادوکس ها به این معناست که مردم تولید کننده انبوه اطلاعات هستند. این اطلاعات اغلب ابهام آلود، تکه تکه شده و از هم گسسته و بخصوص احساسی هستند. اغلب مردم به صورت احساسی با اطلاعاتی که به دغدغه های فردی شان نزدیک است برخورد می کنند بنابراین این اطلاعات در واقع سبب بالا رفتن موج هیجان های مردم می شود.
او با تکیه بر این که استفاده از نام مهسا امینی و دیگر مباحث روز جامعه جهت استفاده های ابزاری و سودجویی های اقتصادی بطور قطع امری ناروا و سواستفاده از احساسات اجتماعی به حساب می آید، یادآوری کرد که بطور قطع چنین سوءاستفاده هایی در دراز مدت برای همان کسب و کارها، بازخورد منفی در بر خواهد داشت.
نویسنده کتاب «برنامه ریزی راهبردی ارتباطی در روابط عمومی» در توضیح این نکته اضافه کرد: بازخورد منفی به دو شکل صورت می گیرد: اول این که این سوءاستفاده، برایشان منفعت تجاری به دنبال نخواهد داشت ولی بُردش از این جهت است که شاید آنها را در جریان سازی دخیل کند. به این معنا که این افراد باوجود این که صرفاً به جنبه اقتصادی ماجرا نگاه می کنند، در گام اول خویش را همراه با جریان روز نشان می دهند که امکان دارد در کوتاه مدت، منافعی برایشان داشته باشد ولی در دراز مدت و با روشن شدن ماجرا که آنها از رویدادهای کشور به دنبال سودجویی بوده اند، چنین نخواهد بود.
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به وضعیت جامعه امروز ایران توضیح داد: هم اکنون شرایط جامعه ما حتی بیشتر از آنچه سیاسی یا عقلانی باشد، جنبه احساسی به خود گرفته و نشان گر این مطلب است که خیلی از مردم هر کسی را که با آنان همراهی کند، خودی می دانند و هرکس را که سکوت کرده یا همراهی نکند، سرزنش می کنند، خواه یک فوتبالیست باشد یا یک استاد یا هر شخص دیگری. یعنی به صورت احساسی همراهی همگان را می خواهند. این یک بُعد احساسی شدن جریان است. در این بین یکسری از کسب و کارها هم از جریان احساسی شدن جامعه، استفاده یا سوء استفاده می نمایند اما باید در عمل دید این استفاده ها چقدر سبب افزایش فروش یا جلب مشتری یا منفعت مالی برای شرکت مذکور می شود که بررسی این مورد نیازمند یک مطالعه میدانی و پژوهشی است.
حمید شکری تصریح کرد: افرادی که بر بستر موج احساسات و هیجان های جامعه سوار می شوند و منفعت طلبی تجاری و اقتصادی خویش را دنبال می کنند، عملا اصل مبحث و محتوای آن جریان خاص برایشان اهمیتی ندارد بلکه سودآوری شخصی و سازمانی، بیشتر از هر چیزی برایشان مهم می باشد. غافل این که این رویه در دراز مدت حتما نتیجه معکوس خواهد داشت.
دکتر حمید شکری خانقاه