یک پژوهشگر تاریخ می گوید: جای بسی افسوس است که آمریکا با پیشینه دویست ساله توانسته است مجسمه آزادی را جهانی کند، اما مهرگان ایرانی که هزاران سال قبل از دادگری و آزادی سخن گفته نه تنها ثبت جهانی نشده که نشانی از آن در شهرهای ایران دیده نمی گردد.
به گزارش تور مسافرتی به نقل از ایسنا، این مطلب بخشی از نوشتار اشکان زارعی ـ پژوهشگر حوزه تاریخ و میراث فرهنگی ـ است که با عنوان «جشن مهرگان؛ نماد مهرورزی و آزادی خواهی ایرانیان» همزمان با گرامی داشت این روز به گاه شمار ایرانیان، در اختیار این خبرگزاری قرار داده است.
زارعی با مقدمه ای از عنصری، شاعر پارسی زبان هم دوره با غزنویان که سرود «مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال/ نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک حال»، در اهمیت جشن مهرگان و لزوم ثبت جهانی آن می نویسد: «مهرگان را باید در جرگه جشن های ماهانه دانست که به دنبال برابری نام روز و نام ماه از هزاران سال پیش، روز مهر از ماه مهر برگزار می شده است؛ چونکه بر پایه گاه شماری ایرانی ها باستان سی روز ماه دارای سی نام بود که با «اورمزد» آغاز می شد و با «انیران» به پایان می رسید. همینطور دوازده ماه سال هم نام هایی چون «فره وشی» ٬ «خردات» ٬ «خردات» ٬ «تیشتر» ٬ «امرتات» ٬ «شهریور» ٬ «میتر» ٬ «آپان» ٬ «آتور» ٬ «دزو» ٬ «وهومن» و «سپندارمت» را بر خود داشتند. ازاین رو در هر ماه، یک روز نام ماه و نام روز برابر می گشت که آنرا نیاکان ما جشن می گرفتند.
ازاین رو، مهرگان در گذشته شانزده مهر و اینک برابر با سال نمای کنونی، دهم مهر گرامی داشته می شود؛ چنان که هم میهنان زرتشتی هم این جشن را در چنین روزی ارج می نهند.
چرایی و پیدایی جشن مهرگان افزون بر گاه شماری ایرانیان٬ برآمده از دانش اخترشناسی هم هست؛ چونکه مردمان این سرزمین خردمندانه جابه جایی موسم ها (فصل ها) شناخته، در آغاز هر یک جشنی را نهاده بودند، چنان که نوروز را در پیشانی سال نو تراز (اعتدال) بهاری و مهرگان را هم در شروع پاییز و هنگامه کاشت فرآورده های کشاورزی فرخنده می داشتند؛ چونکه این جشن ها با شیوه زندگی و پیشه مردم که همانا کشاورزی و دامداری بود پیوند بسیار داشت. ازاین رو، مهرگان را باید جشن کشاورزان به شمار آورد.
یکی دیگر از شوندهای (دلایل) برگزاری مهرگان، نمادشناسی آن است. در این روز، تاریکی و روشنایی، سرما و گرما، شب و روز از تراز (تعادل) و یکسانی برخوردار بوده، برابری و دادگری به معرض نمایش گذاشته می شود. انسان ایرانی که همواره خواستار این ارزش ها و خصوصیت های پسندیده است، این آرمان دیرین خویش را در مهرگان ممارست کرده و جشن می گیرد.
از آن جا که نام مهرگان برآمده از واژه مهر به چم (معنی) فروغ، پیمان و مهربانی است و ایزد مهر خویشکاری (وظیفه) پاسداری از روشنایی، دوستی، پیمان، جنگاوری و دشمنی با دروغ گویان را داشته است٬ این جشن را باید نکوداشتِ مهرورزی٬ پیمان داری و دوستی هم دانست.
مهرگان به مانند همه جشن های ایرانی بر بن مایه های اسطوره ای هم استوار است. آن جا که در روز مهر از ماه مهر کاوه آهنگر بر جفا و زورگویی ضحاک ماردوش می خروشد. او رخت چرمین آهنگری خود را به نشانه دادخواهی برافراشته در خیزشی که به همراهی فریدون راه می اندازد، ضحاک را سرنگون کرده در کوه دماوند زندانی می کنند.
در اینباره ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم می نویسید: «اندرین روز آفریدون ظفر یافت بر بیوراسب جادو ـ آنک مشهور است به ضحاک و به کوه دماوند ـ بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آن چه از پس نوروز بود».
این گونه جنبش کاوه و جشن مهرگان در ادبیات پارسی نماد آزادی خواهی و ستم ستیزی شده، درفش او هم با نام کاویان نشانه ایران به شمار آمده است تا جایی که در روزگار ساسانیان همواره درفش کاویانی به کار گرفته می شد.
جای بسی افسوس است که آمریکا با پیشینه دویست ساله توانسته است تندیس (مجسمه) آزادی خویش را جهانی کند، اما مهرگان ایرانی که هزاران سال قبل از دادگری و آزادی سخن گفته، نه تنها ثبت جهانی نشده که نشانی از آن در شهرهای ما هم دیده نمی گردد.
پیرامون چگونگی برگزاری جشن مهرگان سخن بسیار است، چنان که جاحظ (یکی از بزرگان ادبیات عرب) در کتاب «تاج» می گوید: «ایرانیان، صبح روز مهرگان، سفره و خوانچه ای را پهن کرده، آنرا با آفریده های خداوندی مانند آب آویشن، شیر، گلاب، آب انار، ترنج، سیب، گل همیشه بشکفته گل ویژه مهرماه، انگور سفید، انجیر، نان درون آجیل لرک، آش هفت غله و شاخه هایی از درختان سرو و مورت آراسته، روی آن سرمه دان، آینه و گاه ترازو به نماد برابری و دادگری می گذاشتند».
آنان بدن خویش را برای شگون و خجستگی چرب کرده با پوشیدن رخت ارغوانی یا سرخ رنگ به نماد سرخی خورشید در نیایشگاه ها و همایش گاه ها با سپاسگزاری از خداوند، به دست افشانی، پایکوبی پرداخته به یکدیگر مشک، عنبر و عود پیشکش می کردند.
در گذشته این جشن شش روز از شانزدهم تا بیست ویکم مهر به درازا می کشید. پنج روز نخست را مهرگان کوچک و واپسین روز را مهرگان بزرگ یا رام روز می گفتند. در مهرگان کوچک یا مهرگان همگان (عامه) پادشاهان بارعام داده٬ مردم را به راحتی در کاخ شاهی پذیرفته٬ به آنان رخت نو می دادند و البته نمایندگان و استانداران هم از سراسر قلمرو ایران به دیدار پادشاه می آمدند.
جشن مهرگان در درازنای تاریخ آن چنان به دل و جان ایرانی ها راه یافته که نشانه های آنرا میتوان در فرهنگ و ادبیات پارسی٬ آشکارا دید، چنان که خیلی از چکامه سرایان مانند فردوسی٬ اسدی طوسی٬ دقیقی٬ ناصر خسرو٬ فرخی سیستانی٬ مسعود سعد سلمان٬ منوچهری و رودکی درباره این جشن چامه سروده اند. همینطور خنیای (موسیقی) ایرانی هم از مهرگان بهره فراوان برده است٬ به قول خلف تبریزی در «برهان قاطع» و ابونصر فارابی در کتاب «موسیقی کبیر» یکی از نواهای (الحان) خنیاگری ایرانی مهرگان نام داشته است، چنان که نظامی گنجوی در داستان آهنگین «خسرو و شیرین» بیست و یکمین نوا را مهرگان نامیده است، ازاین رو در هر روز جشن٬ نوا و نغمه ای ویژه مانند «مهرگانی، مهرگان خردک و مهرگان بزرگ» نواخته می شد.
جشن مهرگان ریشه در آیین مهر دارد که در ایران باستان پیروان بسیاری داشته تا جایی که بعضی از شاهان هخامنشی و اشکانی دلبسته آن بودند.
از جایگاه بلند مهرپرستی همین بس که با پدیداری زرتشت نه تنها از گستردگی و ارزش های آن کاسته نشد که اندیشه اش به آیین ها، باورها، گفتارها و رفتارهای دین بهی هم راه پیدا کرد، چنان که مهر در اوستا، میترا خوانده شده٬ در شمار بزرگ ترین ایزادن است، همینطور یکی از دلکش ترین بخش های این کتاب هم “مهریشت” نام دارد.
آیین مهر مرزهای ایران را هم درنوردیده، تا رُم پیش رفت، بگونه ای که تا چهار سده بعد از پیدایی دین ترسایی (مسیحیت) مردم اروپا همچنان هواخواه مهر بودند، از این رو کارسازی (تاثیر) شگرف باورهای مهری را امروزه میتوان در بسیاری رفتارها و آیین هایی همچون جشن کریسمس٬ ورزش زورخانه ای٬ منش جوانمردی٬ جشن شب چله و مهرگان آشکارا دید. به همین شوند (دلیل) دیرینگی جشن مهرگان را میتوان از روزگار هخامنشیان بررسی کرد، چنان که رویدادنگاران یونانی و رومی از بزرگداشت جشن میتراکانا در این دوره یاد کرده و گوت اشمیت، خاورشناس آلمانی از برگزاری این جشن بر پایه گاه شمار اوستایی به دست شاهان هخامنشی سخن می گوید. به قول هرتسفلد هم پادشاهان هخامنشی و اشکانی کاخ هایی ویژه برای برگزاری مهرگان ساخته بودند. بعد از اسلام هم مهرگان جایگاه خویش را از دست نداد و ایرانی ها آنرا همچون نوروز بسیار گرامی داشتند. به همین شوند (دلیل) رخدادنویسان مسلمان از برگزاری باشکوه این جشن در سال ۴۲۸ مهی هنگام فرمانروایی مسعود غزنوی یاد کرده اند. اعراب هم واژه مهرگان را در زبان خود پذیرفته، هر جشنی را «مهرجان» می خواندند.
مهرگان را باید سیاسی ترین جشن ایران هم دانست؛ چونکه در چنین روزی داریوش بزرگ هخامنشی به پادشاهی رسیده، اولین و بزرگ ترین سازمان اداری و فرمانروایی جهان را پایه گذاری می کند. همینطور به قول بعضی از رخدادنگاران، بنیانگذاری شاهنشاهی ساسانیان به دست اردشیر پاپکان در روز جشن مهرگان انجام گرفته است.
مهرگان به مانند نوروز، تیرگان، سده و همه جشن های ایرانی، بازگوکننده جهان بینی و دانش ناب ایرانی و نمایشگر تلاش خستگی ناپذیر آنان برای ماندگاری این سرزمین اهورایی است.
جشن مهرگان٬ نیایش خداوند٬ سپاسمندی از دسترنج کشاورزان٬ ستایش مهربانی٬ راست کرداری٬ پیمان و آزادی خواهی است. همینطور از آن جا که این جشن امروزه در گستره ایران فرهنگی از افغانستان و تاجیکستان گرفته تا کردستان عراق و ترکیه پاس داشته می شود٬ جاودانگی فرهنگی ایرانی و اندیشه ایرانشهری را به روشنی نمایان می کند.
مهرگان را به درستی بشناسیم و هرسال شکوهمند پاس بداریم تا ایرانی، ایرانی بماند و به شناسه (هویت) ملی خود ببالد و بنازد.»
یاری نامه (منابع):
کتاب التفهیم، ابوریحان بیرونی
گاه شماری و جشن های ایران باستان، هاشم رضی
جهان فروری، بهرام فره وشی
آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز٬ محمود روح الامینی
اساطیر و فرهنگ ایران٬ رحیم عفیفی
آیین مهر، هاشم رضی