به گزارش تور مسافرتی یک زوج جهانگرد ایرانی سفر ماه عسلشان را از دو سال پیش آغاز کردند آنها می خواهند در این سفر ضمن آشنایی با فرهنگ مردم کشورهای اوراسیا و شناخت ناشناخته ها، به خودشناسی برسند.
گروه فرهنگ: سفر کردن به کشورهای مختلف با عنایت به گرانی ارز و کاهش ارزش پولی ایران، کم کم به رؤیا تبدیل می شود به خصوص اگر کسی بخواهد مدت طولانی در مسافرت باشد و کشورهای مختلف را ببیند یا اینکه برای ماه عسل مدتی را با همسرش در مسافرت خارجی باشد. در آن صورت باید هر هزینه ای را دو برابر محاسبه کند. برای بعضی از افراد این یک رویاست که بتوان مدتی را در مسافرت بود. تجربه نمود و یاد گرفت و حتی پول درآورد. اما بعضی از افراد هر آنچه که دارند را کف دستشان می گذارند تا با همسری که برگزیده اند به آرزویشان برسند.
در این مواقع هست که باآنکه برخی زوجین هنگام ازدواج هزینه های سنگینی برای مراسم می کنند اما برخی دیگر هم این بودجه را برای واقعی کردن آرزوهایشان کنار می گذارند مثل سفر به یک منطقه خاص، خرید خانه و یا آرزوهای هر جوان دیگر. در این میان یک زوج توریست ایرانی، تصمیم گرفتند به ماه عسلی طولانی بروند ماه عسلی که اردیبهشت سال جاری دوساله شد. آرزوی هر دوی آنها سفر به کشورهای مختلف و کسب تجربه بود و شناخت عمیق تر از خودشان.
زهرا جمشیدی ۳۲ ساله برنامه نویس اندروید و اپلیکیشن های موبایل و محمدجواد رفیع پور روزنامه نگار و هر دو عاشق سفر هستند. آنها در سفرهای گروهی که داشتند با همدیگر آشنا شدند و شناختشان از روحیات یکدیگر بیشتر شد در نهایت تصمیم به ازدواج گرفتند. آنها از اینکه تقدیر کنار همدیگر قرارشان داده خرسندند چون متوجه شدند که روحیات و اخلاقشان شبیه به هم هست و می توانند سال ها کنار همدیگر زندگی کنند.
از سال ها قبل شنیده بودند که عروس و داماد پس از مراسم، به سفر ماه عسل می روند معمولاً هم این سفرها یک هفته تا ده روزه بود اما آنها تصمیم داشتند دنیا را در این ماه عسل بگردند پس تصمیم گرفتند هر آنچه که داشتند را در ایران بگذارند و بفروشند و راهی سفر شوند. تصمیمی که عجولانه نبود. کلی با خودشان کلنجار رفتند که چطور می توانند از کارشان استعفا دهند، پس اندازشان را جمع کنند و با خود به کشورهایی بروند که فرهنگ شان را نمی شناختند و یا سفر به آنها به سادگی امکان پذیر نیست چون شاید زیرساختهای مناسب را نداشته باشند. دغدغه داشتند چطور با دلتنگی خانواده شان کنار بیایند. یا اینکه اگر مثل هر زن و شوهر دیگری اختلاف نظر پیدا کردند چه کنند؟ اصلاً اگر بیمار شدند یا پول کم آوردند چه؟
سفر به سبک کوچ گردی
برای پیدا کردن جواب همه این سوال ها برنامه ریزی کردند چون برنامه نویسان خوبی بودند و از مدتها پیش هم سفرهای مختلف را تجربه کرده بودند. این زوج ایرانی تصمیم گرفتند در کنار سفر کار کنند. پس پیش از اینکه به سفر بروند، شرایط کار در مسافرت را بررسی کردند. در دنیا «دیجیتال نومد» بسیار شناخته شده است آنها از این طریق کسب درآمد می کردند یعنی یاد گرفتند که چطور با تسلط بر زبان خارجی و فن آوری های روز، در حوزه سفر و گردشگری کسب درآمد کنند طوری که حتما لازم نباشد برای آن پشت میز نشست و هر روز پا به اداره گذاشت و حقوق ماهیانه گرفت.
آنها راههای دیگر برای کار در مسافرت را هم بررسی کردند مانند کار در مزارع یا شیرینی فروشی و یا گرفتن پروژه های تولید محتوا و سایت و …. اصلاً هر شغلی که از عهده آنها برآید و بتواند به مخارج سفرشان کمک نماید را مورد ارزیابی قرار دادند. بالاخره توانستند با مقدار پولی که از قبل داشتند راهی سفر شوند. پس با خودشان ۱۶۰۰ دلار و دو هزار یورو بردند و مقصد اول را هم ترکیه قرار دادند با تجربه کار داوطلبانه به مدت سه ماه در مزرعه ای واقع شده در جنوب ترکیه. بعد از آن به مسکو رفتند و محدوده ای از مسیر قطار سیبری را هیچهایک کردند بعد از آن دو ماه در تایلند بودند و راهی لائوس برای کار در مزرعه بوفالو شدند و پس از آن ویتنام، کامبوج، مالزی، میانمار، اندونزی و کشورهای دیگر در حوزه اوراسیا که در مجموع ۱۲ کشور می شد.
زهرا جمشیدی و محمدجواد رفیع پور الان در روستایی نزدیک به شهر کندی در سریلانکا حضور دارند و به علت شرایط قرنطینه ای که در سریلانکا برقرار است مدتی را در خانه ای اجاره ای سپری می کنند آنها در گفتگویی مجازی با خبرنگار مهر درباره ماه عسل دو ساله خود توضیح می دهند: یک ماه مانده به آغاز سفری که فکر نمی کردیم اینقدر طول بکشد، یکی از سخت ترین برهه های زندگی ما بود. چون باید قید خیلی چیزها را می زدیم و در راه ناشناخته ای قرار می گرفتیم چون نمی دانستیم پس از آنچه اتفاقی می افتد، قرار بود پای خویش را از منطقه امن ذهنی خودمان بیرون می گذاشتیم و به سمتی می رفتیم که هیچ ایده ای نسبت به آن نداشتیم. از طرفی شغل مان را دوست داشتیم و دل کندن از آن هم مانند دل کندن از خانواده سخت بود. بالاخره مراسم ازدواج خیلی ساده ای در کنار خانواده هایمان گرفتیم و راهی شدیم.
محمدجواد می گوید: خانواده اول نگران بودند چون طولانی ترین سفرمان یک ماه بود ولی این دفعه می خواستیم مدت بیشتری در مسافرت باشیم. با این وجود به تصمیم مان احترام گذاشتند و هر دو خانواده مخالفتی نکردند. ما می خواستیم سفرمان ۶ ماه طول بکشد و برگردیم و باردیگر پس انداز کرده و راهی آمریکای لاتین شویم. ولی زمانی که قیمت دلار بالا رفت و بحران ارزی بوجود آمد توجیهی برای برگشت وجود نداشت چون در آن صورت هزینه هایمان زیادتر می شد. تصمیم گرفتیم در حین سفر کار نماییم. مفهومی که به دیجیتال نومد شهرت دارد برای کار ما معنا پیدا می کند یعنی کوچ گردی دیجیتالی. کار هر دوی ما ثابت نیست و تنها با اینترنت و یک لپ تاپ کار می نماییم.
هم سفر کردیم هم کار
زهرا هم افزود: ایده ما سفر ارزان بود. متوسط روزی ۱۰ تا ۱۵ دلار در نظر گرفتیم که هزینه نماییم. معمولاً هزینه اقامت نداشتیم چون وقتی کار می کردیم در قابل خدماتی که می دادیم میزبان محل اقامت و یا حتی برخی وعده های غذایی مان را هم تقبل می کرد. عمده هزینه های ما برای گشت و گذار و خوراک بود.
او اظهار داشت: اول که سفر را شروع کردیم چون هیچکدام تجربه کار داوطلبانه را نداشتیم، گزینه های مختلفی را امتحان می کردیم. کشاورزی، تور، تدریس زبان و …. کم کم متوجه شدیم چطور پیشنهادهایی را قبول نماییم یا اینکه کجا می توانیم مفید باشیم خیلی جاها میزبان می پرسید چه توانایی هایی داریم و وقتی متوجه می شدند که مثلاً می توانیم برای آنها سایت ایجاد نماییم پروژه دیگری شروع می شد. برخی اوقات بی گدار به آب زدیم. اساسا اگر کسی مهارت های زیادی بلد باشد یک جایی یکی از آن مهارت ها به کارش می آید. اگر بلد باشید زبان انگلیسی یاد بدهید خیلی وقت ها از شما برای تدریس استقبال می کنند. پروژه هایی که گرفتیم از ۵ دلار بود تا خیلی بیشتر. درآمد ماهیانه و ثابتی نداریم. پس اندازمان کمک کرد تا سفر را شروع نماییم. ثروتمند نیستیم همین که بتوانیم مسیرمان را ادامه دهیم خوب است.
محمد جواد و زهرا ایده ای به جهت اینکه ماه عسل را تا کجا ادامه بدهند ندارند حتی قصدشان فقط رفتن به یک کشور و خط خوردن آن از فهرست کشورهایی که دیده اند هم نیست. آنها مسیر سفر را مسیر رشد خودشان قرار داده اند. زهرا می گوید: می خواستیم به سبک بالی و عدم تعلق برسیم. شاید یکی از چیزهایی که به دست آوردیم تغییر دیدمان نسبت به زندگی بود و اینکه حتما لازم نیست برای شادی پول زیادی داشت یا خانه خیلی بزرگ.
بودن با مردم از لذت بخش ترین قسمت های سفر است
محمدجواد می گوید: در زمان سفر هر آن چیزی که حس خوب به ما می دهد را تجربه می نماییم اساسا طبیعتگردی به همه نوع سفر می چربد پس از آن پیش می رویم تا ببینیم از آن کشور چه حس خوبی می گیریم. چون وقتی سفری طولانی می شود علایق مسافر هم تغییر می کند وقتی هزار معبد می بیند دیگر متوجه می شود همه معابد شبیه هم هستند پس سبک سفر تغییر می کند. هدف ما مردم شناسی است پس بودن در کنار مردم برایمان جذابیت دارد.
زهرا گفته های محمد جواد را تکمیل می کند و می گوید: ما به دنبال شناخت ناشناخته ها بودیم می خواستیم بدانیم بقیه مردم چطور زندگی می کنند.
زهرا همینطور درباره اینکه چطور اختلاف فرهنگی بین خودشان و مردم کشورهای دیگر را مدیریت کردند هم می گویند که وقتی با حجاب سفر می نماییم یعنی مسلمان هستیم این اتفاق در کشورهای مسلمان نشین خیلی راحتتر بود و راحت می پذیرفتند در بعضی از کشورها همین که می دانستند ما ایرانی هستیم مورد استقبال قرار می گرفتیم و در بعضی جاها پاسپورت ایرانی برایمان دردسرساز بود چون ویزا نمی دادند و یا سخت بود.