سایتی برای معرفی تورهای مسافرتی و گردشگری
میهمان عروسی پیر شالیار شوید

میهمان عروسی پیر شالیار شوید

تور مسافرتی: «عروسی پیر شالیار» یکی از رسم ها و آیین های سنتی «اورامان تخت» در استان کردستان است که گفته می شود هزار سال و حتی بیشتر قدمت دارد و آیینی است که هر سال در نیمه زمستان انجام می شود. این آیین در سال ۱۳۹۷ در لیست ملی میراث ناملموس ایران به ثبت رسیده است.
به گزارش تور مسافرتی به نقل از ایسنا، آیین «عروسی پیر شالیار» در واقع مراسم سالگرد ازدواج یک عارف است که میان مردم ارج و قرب زیادی داشته است. برگزاری این آیین از روزهای پایانی هفته اول بهمن ماه تا پنجشنبه دومین هفته بهمن ادامه دارد و شامل مراسم های مختلفی چون «خَبَر»، «کوته کوته»، رسم «کلاو روچنی»، مراسم «ذبح حیوانات نذری» و طبخ «هلوشین» می شود.
امیر صادقی ـ کارشناسی ارشد مردم شناسی ـ مراسم «عروسی پیر شالیار» و آیین های پیرامون آنرا در گفت و گو با ایسنا، چنین روایت کرد:

آیین «خَبَر»
«خَبَر» نخستین مراسم قبل از شروع آیین اصلی «عروسی پیر شالیار» است که یک هفته پیش از برپا شدن جشن عروسی، برای اطلاع مردم برگزار می شود.
در آخرین روز هفته اول بهمن ماه هر سال بعد از نماز عصر، گردوهای باغ پیرشالیار را که در هه وارِ «به نه ن» (هه وار منطقه ای در دامنه کوه است و هه وار اورامان تخت «به نه ن» نام دارد) قرار دارد، بین مردم روستا تقسیم می کنند. هر سال فردی مسؤول این کار می شود که به زبان کردی «زیرَوانْ» نامیده می شود. ۲۰ تا ۳۰ نفر از پسر بچه های روستا در بازه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال، هم که آشنایی کاملی از محله های روستا و آشنایی نسبتاً کاملی با اهالی دارد، تقسیم گردوها را بـه عهـده می گیرند، تقسیم کننده ها فقط پسر بوده و دختران در این رسم شرکت نمی کنند. اهالی روستا نیز وقتی گردوها را دریافت می کنند در ظرف خالی شده‌ی آن آرد، پیاز، برگ آلو، حبوبات و… می ریزند.
اگر پس از تقسیم، گردویی اضافه آمد آنرا به روستاهای اطراف مانند سرپیر، کماله، رودبر، بلبر و ویسیان می برند.
داوطلبان شرکت کننده در این مراسم همگی از سر ذوق و احساس پاک کودکانه و همیاری در پخش گردوها شرکت می کنند، آنها در برابر این کار هیچ دستمزدی دریافت نمی کنند. پس از پخش تمام گردوها، آرد یا دیگر موارد گردآوری شده به خانه پیرشالیار انتقال داده می شود تا در روز مراسم از آنها برای تهیه غذای مخصوص استفاده گردد.

رسم «کوته کوته»
پنج روز پس از مراسم خَبَر، یعنی در سه شنبه هفته بعد آن (هفته دوم بهمن)، هنگام غروب آفتاب مراسم کوته کوته برگزار می گردد.
اهالی روستا چند روز قبلِ آن اقلامی از قبیل بیسکویت، کیک، شکلات، گردو، پفک، پول خُرد، میـوه… را برای این مراسم آماده می کنند. بچه های روستا (دختر و پسر) تقریبا ۴ تا ۱۱ ساله هنگام غروب آفتاب با پوشیدن لباس های گرم روانه کوچه های روستا می شوند و در حالیکه فریـاد «کوته کوته» سر می دهند، کیسه هایی از جنس پارچه یا پلاستیک به دست دارند، از اهالی روستا خوراکی می گیرند، وجـود بچه ها و رقابت آنها برای جمع آوری بیشتر خوراکی ها ولوله ای در روستا به پا می کند که دیدنی است. ایـن مراسـم تـا حـدود ۸ شب ادامه دارد.
قدیمی ها می گویند قبلاً در مراسم «کوته کوته»، کودکان روستا بـا زغال خـود را سیاه کرده و با تغییراتی که در لباس هایشان می دادند، خودشان را ترسناک می کردند. در واقع این رسم تا حدی شبیه مراسم هالووین در آمریکا است.

رسم «کلاو روچنی»
«روچن» به معنای فضای باز بالای پشت بام است. در معماری قدیمِ این منطقه، بالای پشت بام ها سوراخی برای دریافت نور و هواکش تعبیه می کردند.
مراسم «کلاو روچنی» حدود ساعت پنج بامداد روز چهارشنبه، یعنی فردای مراسم «کوته کوته» آغاز می شود و همزمان با این مراسم، حیوانات نذری توسط بزرگان روستا در طویله خانه «پیرشالیار» جمع آوری می شود و «کلاو روچنی» تا ساعت هشت بامداد که حیوان های نذری را برای ذبح جمع می کنند، ادامه دارد. دختربچه ها و پسربچه ها همانند رسم «کوته کوته» در کوچه بـا فریاد «کلاو روچنی، کلاو روچنی» مردم را بیدار می کنند. در این آیین هم بچه ها خوراکی هایی از مردم روستا می گیرند.
در گذشته، بچه ها از «روچن» بالای بام، کلاه یا کاسه ای را به شال خود بسته و پایین می فرستاند و آن قدر فریاد «کلاو روچنی» را تکرار می کردند که صاحب خانه مقداری گردو در کلاه یا کاسـه شـان می گذاشت. در گذشته اهالی روستا بیشتر کشک، کشمش، گردو، برگ گلابی، برگ آلوچه، خرما، گندم و نخود پخته شده به بچه ها می دادند، اما امروز بیشتر بیسکویت، پفک، کیک، شکلات، پـول و در بعضی مواقع لوازم التحریر هدیه می دهند.
این در شرایطی است که میانگین سنی برای بچه های شرکت کننده در این مراسم بالاتر از مراسم «کوته کوته» است و به طور معمول سنین ۱۵ سال و شاید بیشتر، در ساعات اولیه و سنین پایین تر در ساعات آخـر ایـن مراسم شرکت می کنند.
نکته دیگری که درباره ی رسم «کوته کوته» و «کلاو روچنی» مطرح است، بیشتر مردم بر این اعتقادند که این آیین ها مانند دیگر رسوم اورامان وابسته به پیرشالیار است، اما روایت دیگری وجود دارد که طبق آن، این آیین ها مژدگانی به دنیا آمدن «محمد وردیکله» پسر «محمد غیبی»، یکی از فامیل های «پیرشالیار» است که به علت تقارن زمانی و نزدیک بودن به مراسم عروسی پیرشالیار، موجب به وجود آمدن این شُبه شده است.

مراسم «ذبح حیوانات نذری»
همانطور که اشاره شد، هم زمان با مراسم «کلاو روچنی»، حیوانات نذری را برای ذبح آماده می کنند. البته این حیوانات نذری تنها از طرف مردم روستای «اورامان تخـت» نیستند، بلکه از دیگر روستاها بخصوص روستاهای همجوار پیشکش «پیرشالیار» می شوند.

حدود ساعت هشت بامداد حیوانات نذری را در پشت بام خانه «پیر شالیار» ذبح می کنند. این در شرایطی است که بیشتر اهالی روستا و دیگر میهمان هایی کـه برای دیدن مراسم آمده اند، روانه خانه «پیرشالیار» می شوند.

مراسم ذبح و کندن پوست و تمیز کردن دام ها حدود سه ساعت زمان می برد؛ پوسـت، کله و پاچه، امعاء و احشاء دام ها به افراد فقیر یا کسانی که زحمت بیشتری کشیده اند، داده می شود. پس از انتقال گوشت به خانه «پیر شالیار» چند نفر از قصابان، خُرد کردن گوشت ها را برای تقسیم کردن بین مردم بر عهده می گیرند.
تقسیم کردن گوشت ها از ساعت پنج بعدازظهر تا یکی دو ساعت بعد از بامدادان روز بعد زمان می برد، سپس مردم و مهمانانِ مراسم برای گرفتن گوشت نذری به خانه «پیرشالیار» می آیند و برخی پولی را برای خرید دام های سال آینده اهدا می کنند.

«هلوشین»؛ آش مخصوص مراسم «عروسی پیرشالیار»
پس از ذبح حیوانات و آماده شدن گوشت، حدود شش اجاق را در حیاط و در فاصله سه متری ورودی خانه پیرشالیار قرار می دهند، سوخت اجاق ها از هیزم است که از قبل در گوشه ای از خانه «پیرشالیار» بصورت آماده چیده شده است. با همکاری و همدلی مردم، بساط طبخ آش آماده می شود و در حین آماده کردن، با زیاد شدن آتش هیزم ها، فضای خانه مملو از بخار و دود می شود به صورتی که تحمل آن برای هر کسی مقدور نیست.

این آش با دانه های اَنار، گندم و نخود، گوشت و پیاز آماده شده و «هلوشین» نام دارد که در حین مراسم ذکر و سماع حدود ساعت چهار بعدازظهر آماده می شود. پس از آماده شدن غذا، آنرا بیرون برده تا بین متقاضیان بعنوان تبرک تقسیم کنند.
با آماده شدن غذای مخصوص، خیل عظیمی از پسر و دختر بچه ها و ریش سفیدها و جوانان، کاسه به دست و در اطراف در ورودی خانه «پیرشالیار»، منتظر تقسیم غذا هستند. لازم به ذکر است که همزمان در روستای سرپیر نیز این غذا طبخ شده و بین اهالی روستا تقسیم می شود. اهالی بمحض گرفتن غذا قسمتی از آنرا در همان محل تقسیم غذا، در گوشه ای نشسته و بـه عنـوان تبرک میل می کنند و بقیه را به خانه هایشان بـرده و بین خواهران و مادران خود که اجازه شرکت در مراسم را ندارند، پخش می کنند.

زنان و دختران نمی توانند در مراسم «عروسی پیرشالیار» شرکت نمایند، این مراسم کاملاً مردانه است. بـا وجود این، اهالی روستا به خانم های مهمانی که برای دیدن مراسم آمده اند، به شرطی که زیاد در معرض دید نباشند، اجازه حضور می دهند.

شروع مراسم «عروسی پیر شالیار»
پس از برگزاری آیین های یاد شده، مهم ترین مراسم یعنی جشن «عروسی پیرشالیار» برگزار می گردد. این جشن در دو روز برپا می شود؛ روز اول آن چهارشنبه همزمان با «کلاو روچنی» و مراسم ذبح حیوانات صورت می گیرد و دیگری روز بعد آن، یعنی پنج شنبه برگزار می گردد.
این مراسم در خانه «پیر شالیار» برگزار می گردد. این خانه در وسط روستا قرار گرفته و مساحت آن حدود ۱۵۰ متر است. خانـه دارای یـک در ورودی است و با پلکان هایی فضایی درونی از فضای بیرونی جدا می شود. چهار طرف فضای اصلی خانه را سکوهایی با ارتفاع یک ونیم متر و عرض یک متر اشغال کرده اند. در مراسم های مختلف هر سکو مخصوص طایفه ای به خصوص است. در کنج فضای اصلی روی یکی از سکوها جعبه سبز رنگی وجود دارد که محل نگهداری گیوه و تسبیح «پیرشالیار» است که بیشتر زوار برای زیارت آنها راهی این خانه می شوند.
در ورودی فضای اصلی خانه اجاق های سنگی وجود دارد که در مراسم «عروسی پیرشالیار» محل پخت غذای مراسم است. در کنج اتاق «پیرشالیار» دریچه ای وجود دارد که محل خلوت «پیرشـالیار» و بـه اصطلاح “چله خانه” او بوده است. در چند سال قبل به علت مراجعه بسیار زیاد مردم برای دیدن «مراسم عروسی پیرشالیار» از مناطق مختلف، متولیان مراسم مجبور به ساختن حصاری فلزی میان فضای اصلی خانه و انتهای پله ها شدند.
بعد از نماز عصر اهالی روستا و دیگر مهمانانی که از سایر نقاط ایران به آنجا آمده انـد، جلوی منزل «پیرشالیار» جمع شده و منتظر برگزاری مراسم می شوند. در بین مردم، فضایی برای ذکر و رقص مذهبی ایجاد می شود و گـروه دف زن ها که از طایفه سادات هستند، مستقر می شوند. تعداد دف زن ها بین پنج تا ده نفر متغیر است که با خسته شدن یکی، دیگری آغاز به نواختن می کند. گروهی از مردم که هم از اهالی روستا هستند و هم میهمانان دست در دست یک دیگر انداخته (به شکل حلقه های زنجیر) و با ریتم دف آغاز به رقص می کنند. در حرکات این رقص تنوع زیادی وجود ندارد و بصورت بسیار آرام و با جلو و عقب بردن پاها صورت می گیرد.

ابتدا رقص دارای ریتم آرام و یکنواخت است. حرکت پاها بسیار ساده و بدن ها به جلو و عقب حرکت می کند. ریش سفیدان و کسانی که دارای سن بالایی هستند در ابتدای صف می رقصند؛ ادامه صف را سایر اهالی روستا و میهمانان و انتهای صف را کودکان می سازند. گاهی اوقات گروه دف زن اشعاری را به زبان کُردی و گویش اورامی می خوانند. این اشعار عمدتا در مدح پیامبر اسلام و مشایخ و «پیر شالیار» اورامان است. خواندن آن اشعار توسط دف زن ها حلقه سماع را هر چه بیشتر جذاب می کند.

دف نوازها روبه روی سردسته رقصندگان به آرامی و هماهنگ با آنان حرکت می کنند. به دلیل سردی هوا بعد از مدتی پوست دف ها شل شده و کیفیت صدایش پایین می آید؛ ازاین رو چند نفر وظیفه دارند دف ها را با حرارت اجاق های داخل خانه «پیرشالیار» گرم کرده و به دف زن ها بازگردانند. دف نوازها گاه ریتم دف زدن را تغییر می دهند و گروه رقصندگان با این تغییر ریتم، هم آهنگ می شوند. با گرم تر شدن حلقه رقص، بر تعداد مشارکت کنندگان افزوده می شود و یک نفر از مردان روستا گروه رقصندگان را نظم می دهد.
تعداد زیادی از تماشاچیان در جلوی خانه پیر شالیار دورِ گروه رقص حلقه زده و جمعیت زیادی هم بر بالای بام های اطراف و بام های مشرف، نظاره گر مراسم هستند. با نزدیک شدن غروب آفتاب، متولیان مراسم با متوقف کردن نواختن دف، ختم مراسم آن روز را اعلام می کنند، هرچند در گوشه و کنار، مراسم همچنان ادامه دارد.

مراسم روز بعد یعنی پنج شنبه نیز به همین شکل برگزار می گردد و تفاوتی با آن ندارد.

مراسم «شب نیشت»
پس از اتمام مراسم روز دوم «پیر شالیار»، مراسم «شب نیشت» در شب پنجشنبه برگزار می گردد. این مراسم در دو نوبت جداگانه برای مردان از ساعت ۶ تا ۹ شب و برای زنان از ساعت ۹ تا ۱۱: ۳۰ شب برگزار می شود.
مراسم «شب نیشت»، نشستی از روحانیون، تحصیل کرده ها، اهل قلم، شاعران و قشرهای مختلف روستا و مهمانانی است که از دیگر نقاط به روستای اورامان تخت آمده اند. در این شب روحانیون بـا سخنرانی، شعرا با خواندن شعر در مدح پیرشالیار و تحصیل کرده ها به ذکر جنبه های دیگری از آیین های سنتی اورامان می پردازند. به طور معمول در این مراسم پس از پایان تمام آن کارها، گروه دف نوازهـا شـروع بـه زدن دف و خواندن اشعاری در مدح اولیاء و بزرگان دین می کنند.

افراد طوایف مختلف روستا در این مراسم همراه خود گلیم و یا سجاده ای می آورند تـا آنرا در محل استقرار طایفه شان پهن کنند. (همان طور که قبلاً گفته شد هر طایفه ای جای مخصوصی در خانـه «پیر شـالیار» دارد.) به علت پخت غذای مخصوص پیرشالیار، به طور معمول اجاق ها همچنان گرم هستند و هوای خانه دارای دود و دم می شود.
روحانیون (ماموستاها) روستاهای اطراف در ضلع جنوبی اتاق می نشینند و با ورود آنها دستور تقسیم غذا به گروه آشپزی داده می شود. بعد از صرف غذای نذری، “زیرَوانْ” (سرپرست برگزاری مراسم) مردم را دعوت به سکوت می کند و مراسم با خواندن قصیده هایی بـه عربی و کُردی در مدح پیامبر (س) خلفا و مشایخ توسط روحانی روستا شروع می شود.
بعد از قصیده خوانی و سخنرانی امام جمعه، روحانیون مراسم را ترک می کنند و با خروج روحانیون، دف نوازها که روی سکوی جنـوبی خانـه پیرشالیار مستقر شده اند دف هایی را که از سقف آویزان شده، پایین آورده و بعد از گرم کردن آنها بـا باقی مانده حرارت اجاق، شروع بـه دف زدن می کنند. با بلند شدن صدای دف، نوای «الله الله» از میان حضار خصوصاً دراویش به گوش می رسد. این بخش از آیین، حدود نیم ساعت زمان می برد و بعد از به انتها رسیدن آن، ذکر کسانی کـه مطلب یا شعری در مورد آیین های سنتی «پیر شالیار» داشته باشند، خوانده می شود.
در پایـان “زیرَوانْ” بـه روی سکوی غربی اتاق می رود و دَرِ صندوق فلزی سبز رنگ را می گشاید و لنگه گیوه «پیرشالیار» را که درون پارچه ای سبز پیچیده شده بیرون می آورد. ابتدا “زیرَوانْ” کفش یا گیوه را زیارت کرده و بوسیده و بین حضار دست به دست می شود. مراسم در حدود ساعت ۹ به اتمام می رسد و نوبت زنان می شود.
در مجلس زنانه روال با مجلس مردانه متفاوت می باشد. در این مجلس فرد خاصی سخنرانی نمی کند و “زیرَوانی” هم وجود ندارد. همین طور در این مجلس دف نواخته نمی گردد. به طور معمول زنی که دارای موقعیت اجتماعی بالا یا سخنور خوبی است آغاز به سخنرانی می کند. وجه اشتراک مجلس زنانه و مردانه خواندن قصیده های مذهبی است. شرکت زنان در این مراسم بیشـتر برای زیارت و طواف لنگه گیوه «پیرشالیار» است.

منبع: