سایتی برای معرفی تورهای مسافرتی و گردشگری
اصفهان در آیینه نوروز، سیزدهتون به در، خوشی هاتون هزار برابر

اصفهان در آیینه نوروز، سیزدهتون به در، خوشی هاتون هزار برابر

به گزارش تور مسافرتی، اصفهان نوروز سال جاری را با پهن کردن سفره هفت سین آغاز کرده و پایان آنرا بنابه باور اجداد باستانی خود در طبیعت و در سیزدهمین روز از ماه فروردین رقم می زنیم، عددی که نه تنها در فرهنگ ایرانی نحس نیست، بلکه به باور ایرانی ها باستان نماد شروع و تولد باردیگر آدمی است.

ایرانیان باستان با شروع سال در ابتدای بهار، ۱۲ روز رابه نمایندگی از ۱۲ ماه سال جشن می گرفتند و روز سیزدهم به طبیعت رفته و شادی کرده و جشن می گرفتند. این روز که از دیرباز سیزده بدر نام دارد از رسومی است که در تمام اقوام ایرانی با اختلاف در اجرای برخی آداب خاص، مشترک است و استان اصفهان هم به سبب گستردگی، کلان شهر بودن و مهاجرپذیری اش، آداب متفاوتی از اقوام متعدد را در روز سیزده بدر به خود می بیند.

در این گزارش به تنوع فرهنگیِ برگزاری آیین باستانی سیزده بدر در استان اصفهان می پردازیم.

«نصیبه» که سال ها است همراه با بعضی از اقوامش در اصفهان زندگی می کند، اصالتاً اهل چادگان است. او و خانواده مادری اش ازجمله خاله ها و دایی ها که ترجیح می دهند گردش روز سیزدهم فروردین را در کنار آب بگذرانند و به ایسنا می گوید: «ما سال قبل سیزده به در را در باغ بهادران گذراندیم اما بیشتر اوقات به سمت لب آب، سد زاینده رود و حجت آباد می رویم. حدود ساعت ۱۰ بامداد حرکت می نماییم و غروب آفتاب یعنی حدود ساعت ۶ الی ۷ عصر به خانه برمی گردیم.»

این شهروند ساکن اصفهان در مورد آداب و رسوم چادگانی ها خود این طور توضیح می دهد: «ما رسم به آب انداختن سبزه یا گره زدن آنرا نداریم، اما رسمی که ما را متمایز می کند اینست که ما ۱۳ سنگ ریزه را درحالی که پشت به آب و رودخانه ایستاده ایم، یکی یکی در داخل آب پرتاب می نماییم و هم زمان آرزوها و دعاهایمان را به زبان می آوریم. این کارِ نمادین به این معناست که من سختی ها و مشقت های سال قبل را پشت سر گذاشتم و آنها را به آب می سپارم و امیدوارم که خداوند سال بهتری در پیش روی من قرار دهد.»

نصیبه ضمن اشاره به خوراکی ها و بازی های ویژه این روز می گوید: «ما وقتی در دل طبیعت هستیم، قبل از ناهار، آش بلغور را بار می گذاریم و این آش را پس از جوجه کباب می خوریم. بلغور محصولی شبیه به جو است و آش بلغور با دستورالعمل آش رشته پخته می شود ولی در آن از رشته آشی استفاده نمی نماییم. خوراکی های دیگر این روز آجیل و میوه و تنقلات مختلف است. ما یک قل دو قل، پانتومیم و والیبال بازی می نماییم و درنهایت هنگام غروب آفتاب به خانه برمی گردیم.»

«فاطمه» دانشجوی اهل شهر قزوین است که سال قبل برای تحصیلات تکمیلی خود در دانشگاه به اصفهان آمد و در این شهر سکونت دارد. او که برای سیزده به در اصفهان می ماند، از آداب و رسوم مردم قزوین در این روز می گوید: «وقتی قزوین بودم، از بامداد تا عصر را همراه با خانواده مادری در باغستان های قزوین می گذراندیم. طبق معمول هم جوجه کباب که پایه ثابت سیزده به در همه ایرانی هاست را برای ناهار حاضر می کردیم. پس از ناهار هم آش رشته می خوریم و چای زغالی را هم آماده می کردم که خیلی در طبیعت به دل آدم می چسبد. آجیل و میوه و شیرینی های باقی مانده از نوروز هم در روز سیزدهم باید تمام شود. غذای مخصوص این روز در فرهنگ ما دیماج است که هنگام غروب می خوردیم. دیماج یک غذای سنتی در قزوین است که مواد اولیه آن، نان خشک آسیاب شده، گوجه نگینی، خیار نگینی، پنیر خامه ای، پیاز داغ و جعفری ریز شده است.»

او رسم پنجاه به در را هم ویژه قزوین می داند و اشاره می کند که این رسم، در ابعادی بزرگ تر از سیزده بدر در قزوین اجرا می شود. وی در این خصوص توضیح می دهد: «مردم بیستم اردیبهشت هرسال در باغ های پسته قزوین جمع می شوند و نماز جماعت برای نزول باران می خوانند. البته در سالهای اخیر نماز باران کمتر مورد استقبال قرار می گیرد و بیشتر افراد مسن و بزرگ سال و باغدارها در این نماز شرکت می کنند؛ اما همه برای تفریح در این روز به دامان طبیعت می روند. پس از نماز هم هر خانواده برای خودش آش درست می کند و به دیگران هم تعارف می کند.»

این شهروند جدید اصفهان می گوید: «به آب دادن سبزه و رها کردن ماهی قرمز عید در آب، رسوم ثابت و عمومی سیزده بدر است که ما هم انجام می دهیم. تفریح و بازی ما در طبیعت با بازی وسطی تکمیل می شود و سپس به خانه برمی گردیم.»

اما «محمد» که کودکی، نوجوانی و میان سالی خویش را در اصفهان گذرانده، بعنوان یک اصفهانی از حال و هوای سیزده به درهای دهه ۶۰ و ۷۰ می گوید: «ما با خانواده عمو یا خانواده خاله یا هرکس از تهران برای عید به اصفهان می آمد، سیزده به در را به باغ دوستان یا به مزارع اقوام نزدیک در شهر پدری مان شهرضا می رفتیم.»

او در آداب روز سیزده بدر نقل می کند: «همین که همه مصمم بودند این روز را بیرون از خانه بگذرانند و در کنار افرادی که دوستشان دارند و از خویشان و نزدیکان آنها هستند تفریح کنند، خودش ادب و آداب است. در قدیم صلح و صفا مانع از این می شد که کسی در جمع احساس غربت کند. جمعیت زیاد بود و به همه خوش می گذشت. مادرم همیشه در طبیعت برای شوخی با زن های فامیل دعا می کردند و سبزه های داخل طبیعت را گره می زدند. ما هم شیطنت می کردیم و پشت سرشان سبزه ها را باز می کردیم بعد هم با اشتیاق می آمدیم و تعریف می کردیم. معمولا بامداد می رفتیم و عصر برمی گشتیم تا حمامی بکنیم و برای فردا که روز اول مدرسه است، حاضر شویم.»

این همشهری در مورد خوراکی های ویژه این روز می افزاید: «الزامی برای جوجه کباب پختن وجود نداشت. اگر شرایط فراهم بود و منقل حاضر بود جوجه کباب آماده می کردیم و معمولا مادر در طول روز مشغول پخت وپز برنج بود. گاهی کتلت و غذاهای دیگری می پختیم. فامیل و اقوام عادت داشتند هنگام غروب آش درست می کردند و آش رشته می خوردیم. ما نوجوانان و کودکان بازی می کردیم اما بزرگ ترهای ما بازی نمی کردند و مشغول گفتگو می شدند.»

او ضمن اشاره به ضرورت حفظ محیط زیست در این روز می گوید: «پدرم بشدت روی حفظ محیط زیست حساس بود و به ما هم آموخته بود که دقت نماییم در طبیعت زباله نریزیم و همواره کیسه ای برای جمع آوری آشغال ها همراه داشته باشیم. هیچگاه نمی گذاشتیم زباله ای از ما باقی بماند. بارها شاهد بودم که پدرم به خانواده هایی که در طبیعت آتش روشن می کردند خیلی جدی تذکر می داد.»

محمد ادامه می دهد: «هرگز در فرهنگ ما باور به نحسی عدد ۱۳ سیزده وجود نداشت. روز خوبی بود. اگر لیوانی می شکست یا توپ به جایی می خورد یا اتفاقی این چنینی رخ می داد، مادر و زنان به شوخی اسم این نحسی سیزده را می آوردند اما جدی نبود.»

«حسین» هم در مورد بعضی از رسوم شهرستان میمه در روز سیزدهم فروردین ماه می گوید: هر شهر و روستا در شهرستان میمه، منطقه خاصی از دشت و صحرا را در اختیار دارد و روز سیزده به در، خانواده ها به مناطق بومی خودشان برای تفریح می روند. منطقه میمه هوای نسبتاً سردی دارد و عموماً بیشتر از ساعت ۷ عصر نمی توان توی طبیعت ماند. افراد با مادربزرگ و پدربزرگ و مابقی افراد به گردش می روند. ۷ سنگ، وسطی، تاب بازی و الک دولک که در زبان محلی به آن کایلاچ می گویند، بازی های رایج در این روز است که به صورت دسته جمعی اجرا می شود.

او در مورد آداب سیزده بدر در منطقه میمه می گوید: «سبزه گره زدن از آداب مرسوم این روز است و ما به آب دادن سبزه را اگر خشک سالی نباشد و در کنار جویباری باشیم، انجام می دهیم.»

این هم استانی افزود: «آش گپا، آش رشته و جوجه کباب غذاهایی است که در این روز مصرف می شود. آش گپا را افراد محلی با دستورالعمل های مختلفی آماده می کنند اما معمولا با نوعی سرکه محلی و بدون رشته پخته می شود و در مراحل نهایی سیرابی را که جدا پخته اند، به آن اضافه می کنند.»

«نادر» هم یکی از خوزستانی های ساکن شهر اصفهان است. او هم در مورد بعضی از رسوم اهالی شهر بهبهان می گوید: «مردم خوزستان برخلاف مردم سایر استان ها دو روز را بعنوان سیزده به در گرامی می دارند. آنها روز اول را سیزدهم عید و روز دوم را سیزده پس از عید یا چهارده به در می گویند. همینطور مردم بهبهان در این روز نان مخصوصی به نام کتلت هم می پختند و در طبیعت می خوردند.»
این شهروند بهبهانی ادامه می دهد: «زنان بهبهان روز پیش از سیزدهم به پیشواز این روز می رفتند و در امامزاده ها به دعا و راز و نیاز برای سال جدید مشغول می شدند. روز سیزدهم عید را هم با استحمام شروع می کردند که نشانه پاکی و طهارت بود. سبزه سال نو را هم به شکل نمادین به آب می سپردند تا پیوند زمین و آب که مبین رویش است را گرامی بدارند.»

اما «لیلا» که از اهالی شهر گرگاب در شهرستان شاهین شهر است در خصوص رسوم ویژه شهر خود می گوید: «یکی از رسوم خاص ما اینست که سبزه را در آب نمی اندازیم. البته این که آب روانی وجود ندارد که ما سبزه را داخلش بیندازیم هم بی تاثیر نیست؛ اما از کودکی به خاطر دارم که سبزه را در روز سیزدهم جلوی درب خانه می گذاشتیم. روز سیزده در کوچه و جلو درب همه خانه ها یک سبزه وارفته بود که کاملاً چهره شهر را نمادین می کرد. همین که سبزه در خانه نباشد کافی بود تا نحسی دامن خانواده را نگیرد. پس از روز سیزدهم هم سبزه عید، خوراک مرغ و خروس ها و باقی حیوانات می شد و خب این ازلحاظ زیست محیطی هم جنبه اخلاقی دارد.»

او ادامه می دهد: «ما عادت داشتیم سیب زمینی در آتش جوجه کباب بیندازیم و دور آتش سیب زمینی بخوریم. از کودکی این را به یاد می آورم که بعدازظهر هر سیزده به در باران می آمد و پدر ما بساط سیزده به در را جمع می کرد و ما برای زیارت به یک مکان مسقف مثل امامزاده های اطراف می رفتیم. بعدها فهمیدیم بسیاری از دیگر خانواده هم این کار را می کردند و یکی از آداب این روز شده بود الان هم اگر در روز سیزدهم هوا بد شود بساط را جمع می نماییم و به امامزاده ها پناه می بریم.»

منبع: