تور مسافرتی: عضو هیئت مدیره جامعه دیرینه شناسی ایران در یادداشتی نوشت: در ایران ثبت جهانی آثار اغلب با هدف استفاده از نام یونسکو و جذب توریست بیشتر و تأمین خواسته های مالی برخی مسئولان انجام می گیرد.
ژاله کمالی زاد دانش آموخته دکترای دیرینه شناسی و عضو هیئت مدیره جامعه دیرینه شناسی ایران در یادداشتی که آنرا در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد نوشت: سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (یونسکو) در سال ۱۹۴۶ میلادی تاسیس شد تا جهان بوسیله همکاریهای بین المللی به صلحی پایدار سپس غارتگری های جنگ جهانی دوم برسد. در سال ۱۹۷۲م. کنوانسیونی در یونسکو به تصویب رسید که کلیه کشورهای متعهد بایستی تمام توان خودرا جهت حفاظت و معرفی هرچه بیشتر آثار و محوطه های تاریخی و طبیعی ثبت شده در کمیته میراث جهانی بکار گیرند و از آن زمان تا کنون بیشتر از ۱۰۰۰ اثر طبیعی، فرهنگی، ترکیبی و منظر فرهنگی از ۱۶۳ کشور جهان در لیست میراث جهانی به ثبت رسیده اند.
بتازگی پروفسور لین مِسکِل انسان شناس دانشگاه استنفورد، به بهانهی انتشار کتاب جدید خود با عنوان «آینده در ویرانه ها: یونسکو، میراث جهانی و رویای صلح» مصاحبه ای با سرویس خبری دانشگاه استنفورد انجام داده و خواهان تغییر و تحولاتی در برنامه ثبت محوطه های میراث جهانی یونسکو شده است. چونکه بر طبق پژوهش های وی که در هشت سال قبل صورت گرفته، کشورهایی که خواهان ثبت محوطه های خود در لیست میراث جهانی هستند، بیشتر از آنکه به فکر حفظ و صیانت از این آثار باشند، این اقدام را با هدف استفاده از نام و عنوان یونسکو انجام می دهند. وی که در طول تحقیقاتش بارها در جلسات کمیته میراث جهانی شرکت کرده معتقد می باشد زمانی که در مورد مسائل مربوط به حفاظت گفتگو می شود، اغلب نمایندگان کشورها حتی زحمت مشارکت در بحث را به خود نمی دهند و آنچه اهمیت دارد، ثبت آثار کشورشان در لیست میراث جهانی است تا بتوانند از این آثار در امتداد استراتژی های گردشگری خود بهره برند.
ایران برای اولین بار در سال ۱۳۵۸ شمسی، میدان نقش جهان، پرسپولیس و چغازنبیل را با همت شهریار عدل در لیست آثار جهانی یونسکو به ثبت رساند و سپس آن با وقفه ای ۲۴ ساله تا زمان ثبت تخت سلیمان در سال ۱۳۸۲ هیچ اثری به این لیست اضافه نشد.
هم حالا ایران با وجود غنای تاریخی و فرهنگی خود و محوطه های باستانی متعدد، موفق به ثبت ۲۲ اثر تاریخی و یک اثر طبیعی کویر لوت شده است. در این میان آثاری همچون چغازنبیل، پاسارگاد و گنبد سلطانیه در خارج از شهرها و برخی همچون کاخ گلستان، بافت تاریخی شهر یزد و مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی در دل فضاهای شهری واقع اند و طبیعتا دسته دوم بیشتر در معرض خطر و لطمه توسعه شهری قرار دارند. اما پرسش مهمی که می توان بیان کرد این است که آیا دیدگاه پروفسورمسکل در مورد ایران باز مصداق دارد و آثار تاریخی با هدف جذب توریست و منافع مالی حاصل از آن در یونسکو ثبت می شوند؟ آیا از این آثار حراست و صیانت شایسته ای مطابق با موازین بین المللی و قوانین یونسکو صورت می گیرد؟ و آیا اساسا در طرح های جامع شهرهای تاریخی ایران، تدابیر خاصی برای حفاظت از آثار ثبت شده جهانی اندیشیده می شود؟ در یادداشت حاضر کوشش خواهد شد با نگاهی گذرا به وضعیت چند نمونه شاخص از آثار جهانی ایران که در بافت های تاریخی شهرها قرار دارند مانند میدان نقش جهان و مسجد جامع اصفهان، کاخ گلستان تهران، محوطه شوش و بیستون جواب قانع کننده ای برای این پرسش ها بیابیم.
میدان نقش جهان در سال ۱۳۵۸ش. بعنوان اولین اثر ثبت جهانی ایران در یونسکو به ثبت رسید، اما متاسفانه از شروع دهه هشتاد شـمسی تا کنون حریم میدان نقش جهان با مشکلات عدیده ای دست به گریبان است که ناشی از توسعه شتابزده و غیرکارشناسانه شهری است. بر طبق اسناد ضمیمه شده در پرونده ثبت جهانی میدان نقش جهان که در وبسایت کمیته میراث جهانی موجود است، کمیته میراث جهانی از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۳ و به مدت ۱۲ سال در مورد ارتفاع غیرمجاز مجتمع تجاری جهان نما به ایران تذکر داده است. در این زمینه از دولت جمهوری اسلامی ایران درخواست شد مشکلات مجتمع جهان نما تا بهمن ماه سال ۸۳ برطرف شوند. اما هنوز نگرانی کارشناسان یونسکو در مورد مجتمع جهان نما مرتفع نشده بود که از سال ۱۳۸۴ هشدارهای کمیته میراث جهانی در مورد طرح متروی اصفهان بعنوان تهدید تازه ای مقابل میدان نقش جهان عنوان شد.
به باور دکتر مسکل برای حل معضلات برنامه ثبت جهانی، بایستی به نظرات و حقوق مردمی که کشورشان به عضویت یونسکو در آمده، بیشتر توجه گردد و این مساله هر سال در جلسات میراث جهانی مطرح می شود. اما بعنوان مثال دست اندرکاران پروژه «زیرگذر میدان عتیق» که در حریم مسجدجامع بعنوان دومین اثر جهانی اصفهان اجرا شد، به اخطارهای یونسکو در خصوص ضرورت هماهنگی این زیرگذر با سنت های طراحی شهری در این قسمت شهر و حفظ ارزش جهانی مسجدجامع و بافت تاریخی آن بی تفاوت بوده و با وجود اعتراضات گسترده باستان شناسان و حتی مردم عادی و کسبه ای که سالها در بازارهای پیرامون مسجدجامع به مشاغل سنتی و اجدادی خصوصا در زمینه فرش دستباف اشتغال داشتند، به بهانه همیشگی احیای «بافت فرسوده» و فضای نازیبای میدان کهنه تخریب شد.
این تخریب و تعرض شدت بیشتری یافته و نه تنها سپس آن طرح پرچالش زیرگذر میدان عتیق اصفهان(میدان امام علی(ع) کنونی) اجرا شد، بلکه هم اکنون ساخت خط دوم مترو همچنان بدون بهره گیری از متخصصان عتیقه شناس و با سکوت میراث فرهنگی اصفهان ادامه دارد. شهرداری اصفهان بدون رعایت ضوابط و قوانین میراث فرهنگی، طرح بدنه سازی و سنگفرش چهارباغ عباسی را در دست اقدام دارد و چنین رویهی غیرکارشناسانه ای را به بهانه حضور عتیقه شناس ناظر توجیه می کند و در ایام اخیر باز با ساخت گذر آقا نجفی درفاصله ۱۰۰ متری و در حریم میدان نقش جهان، زخمی دیگر بر پیکر نحیف و بی پشتوانه این اثر برجای گذاشت. سفارش دکترمسکل به کشورهای عضو کمیته میراث جهانی، وفاداری و پایبندی به اصول و قوانینی است که در کنوانسیون میراث جهانی ۱۹۷۲ به تصویب رسید؛ با این وجود اغلب کنوانسیون ها و توافقات بین المللی مورد غفلت واقع می شوند و مجازاتی برای بی توجهی به قوانین در نظر گرفته نمی گردد.
نمونه دیگری از بی تدبیری مسئولان شهری، وضعیت وخیم میراث هفت هزار ساله شوش است که تنها ۳ سال از ثبت آن در لیست میراث جهانی می گذرد اما به چنان وضعیت اسفناکی گرفتار شده که مسئولان شهری شبانه با ماشینآلات سنگین به حریم آن تجاوز می کنند و بیم هیچگونه مجازات و بازخواستی ندارند. در سال ۱۳۹۶ ساخت زیرگذر شوش با اعتراض گسترده باستان شناسان و نامه کتبی «جامعه دیرینه شناسی ایران» و حکم وزیر وقت راه و شهرسازی، دکتر عباس آخوندی، ساخت آن متوقف گردید و اعلام گردید که تصمیم به ساخت جاده کمربندی در پیرامون شهر گرفته شده است. اما سپس آن شهرداری شوش در مورد ایجاد جاده کمربندی اقدامی انجام نداد و تعامل مناسبی میان سازمان میراث فرهنگی و باستان شناسان صورت نگرفت. متاسفانه در دی ماه امسال به دنبال اقدامی ناگهانی شهرداری با استفاده از ماشین آلات سنگین به عرصه و حریم مجموعه باستانی شوش تعرض کرد و در اقدامی پرابهام «پل روگذر» را تخریب کرد تا با اجرایی کردن طرح «زیرگذر» شوش، شهر را دو پاره کرده و منظر فرهنگی و طبیعی آنرا از بین ببرد. متأسفانه لیست این تعرض ها و تخریب ها همچنان ادامه دارد که زخمی جبران ناپذیر بر پیکر آثار و محوطه های تاریخی ایران وارد می کنند.
محوطه « بیستون» نمونهی دیگری از میراث جهانی در خطر است که بعنوان هشتمین اثر تاریخی در سال ۱۳۸۵ در یونسکو به ثبت رسید اما مدیران شهری بیستون باز در حفاظت از میراثی که به همه بشریت متعلق می باشد موفق عمل نکردند. جالب اینجاست که نه تنها ساختمان اداری شهرداری بر «دامنه پارتی بیستون» بنا شده بلکه در سال ۱۳۹۰ با وجود تذکر باستان شناسان در خصوص اجتناب از تغییرات غیرکارشناسی در دامنه پارتی، شهرداری حریم مجموعه میراث جهانی بیستون را به پارک تبدیل کرد و بخش هایی از این محوطه تاریخی تسطیح و در ورودی آن وسایل بازی نصب گردید. گورستان شهر بیستون تا مرزهای عرصهی اثر توسعه یافته و ساخت و سازهای نامتناسب در سطح شهر و روستاهای اطراف باوجود ابزارهای قانونی، به حیات خود ادامه می دهند. با عنایت به تهدیداتی که برای بیستون ذکر شد، مسئولان امر رویای ثبت جهانی محوطهی تاق بستان را باز با هدف رونق هرچه بیشتر گردشگری کرمانشاه در سر دارند اما برمبنای ضوابط مرکز میراث جهانی، ثبت جهانی آثار دیگری از یک منطقه جغرافیایی منوط به پایبندی به کلیه ضوابط و حفاظت درست و اصولی از آثار ثبت شده پیشین است.
اشتباه های فاحش مدیریتی حتی در مقابل چشم مدیران پایتخت هم اتفاق می افتد و حتی به حریم تنها اثر ثبت جهانی تهران به سبب ارزش تجاری این بخش از پایتخت تعرض می شود. کاخ گلستان که در محدوده ارگ تاریخی تهران قرار دارد در سال ۲۰۱۳م. در لیست میراث جهانی یونسکو ثبت شده و بتازگی عرصه و حریم منظری آن به سبب صدور مجوزهای خارج از ضوابط میراث فرهنگی و انجام فعالیت های عمرانی نقض شده است. سوژه رنج آورتر این است که اعضاء «شورای فنّی» مجوز تخریب و نوسازی و راه اندازی زیرزمین در حریم بلافصل کاخ گلستان را صادر کرده اند. مصادیق به این موارد محدود نیست و نمونه های مشابه در آثاری چون «سازه های آبی شوشتر»، «منظر فرهنگی بم» و نظایر آن هم قابل ذکر است.
آنچه از موارد عنوان شده استنباط می شود این است که آثار واقع شده در بافت تاریخی شهرها، بیشتر از سایر آثار متحمل تخریب و لطمه های ناشی از تصمیمات غیرکارشناسانه و شتابزده مسئولین شهری می شوند چونکه متاسفانه متولیان امر به ارزشهای تاریخی تجدیدناپذیر این آثار که دلیل اصلی ثبت جهانی آنهاست واقف نبوده و تنها هدفشان زیباسازی شهر و بافت فرسوده و البته از قِبَل آن جذب سرمایه گذار و توریست است و این مسئله بیشتر از پیش بر ضرورت و لزوم انجام مطالعات دیرینه شناسی شهری صحه می گذارد. علاوه بر محوطه های جهانی که در نوشتار حاضر برشمرده شد، نمونه های دیگری همچون بافت تاریخی یزد، مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی، بازار تبریز و شوشتر باز همواره با معضل توسعه در بافت تاریخی شهری و تعرض مواجه بوده و هستند. از این رو مدیریت شهری بیشتر از پیش بایستی به قوانین میراث فرهنگی چه در سطح ملی و چه بین المللی احترام بگذارد و زمان و بودجه کافی به منظور انجام مطالعات دیرینه شناسی اختصاص داده شود.
در این زمینه خانم مسکل معتقد می باشد یونسکو دسترسی گسترده ای به خیلی از محوطه های ممتاز باستان شناختی در جهان داشته و انتظار می رود چشم اندازی بین المللی برای دیرینه شناسی عرضه نماید. این سازمان اهمیت بسیاری برای مورخان، فیلسوفان و حتی انسان شناسان قائل است اما باستان شناسان موقعیت ممتازی حتی در برنامه میراث جهانی یونسکو که نظارت بر بیشتر از ۱۰۰۰ محوطه تاریخی در سراسر جهان را بر عهده دارد، به دست نیاورده اند و این تناقض او را به بررسی بیشتر تاریخچه یونسکو ترغیب کرده است. به زعم وی در اوایل فعالیت این سازمان در دهه چهل میلادی که توسط جولین هاکسلی اداره می شد، رشته دیرینه شناسی و باستان شناسان در کانون توجه ماموریت های یونسکو بودند. در آن زمان، دیرینه شناسی از این توان فکری برخوردار بود که یونسکو از آن در جهت هدف آرمانی خود یعنی تغییر ذهن بشر بوسیله مبادلات فرهنگی و آموزشی بهره گیرد. بعنوان مثال در دهه ۱۹۶۰، کاوش، حفاظت و پژوهش اولویت نخست خیلی از سفرهای بین المللی به «نوبه» بودند. این پروژه شامل بررسی، حفاری و پیاده سازی و انتقال ده ها معبد باستانی و آثار تاریخی از مصر و سودان بود که به سبب افزایش آب رودخانه نیل در معرض خطر بودند. اما سپس دهه ۱۹۶۰ یونسکو بجای شناخت گذشته بوسیله فعالیت های میدانی و پژوهش به حفاظت آثار تاریخی پرداخت و به عبارتی تمرکز آن از شناخت به مرمت منتقل شد. چنین وضعیتی در مورد محوطه های ثبت جهانی ایران باز کاملا مصداق دارد، با این تفاوت که حتی درباب نگهداری و مرمت آنها هم اقدام شایسته ای صورت نمی گیرد. خط مشی کنونی مسئولان شهری بگونه ای است که به ندرت از نظریات باستان شناسان در تصمیمات کلان و طرح های جامع شهری بهره برده و گاهی همکاری هایی به شکل مشاوره جزئی انجام می شود.
در صورتی که با عنایت به قدمت و غنای فرهنگی ایران و گستردگی آثار و بافت های تاریخی در شهرهای مختلف، ضرورت مطالعات باستان شناختی جامع در بافت های تاریخی پیش از هرگونه اقدام و ساخت وسازی ضروری می باشد. به سفارش کارشناسان، در ایران باز همچون سایر کشورها، پروژه های عمرانی پیش از اجرا بایستی دارای پیوست فرهنگی بوده و عواقب فرهنگی و اجتماعی آنها در حوزه محیط زیست، میراث فرهنگی، سلامت روانی و انسجام شهری و حقوق شهروندان مورد بررسی و سنجش قرار گیرد. اگر جامعه دیرینه شناسی در طرح های توسعه شهرهای تاریخی، جهت «ارزیابی تاثیرات اجتماعی-فرهنگی» پروژه های شهری که به اختصار «اتاف» نامیده می شود، بکار گرفته شوند؛ باستان شناسان نقش پررنگ تری در تصمیمات کلان و طرح های جامع شهری ایفا کرده و مشکل اشتغال خیل عظیم فارغ التحصیلان این رشته باز تا حدی مرتفع خواهد شد.
از سوی دیگر، وضعیت یونسکو در سال میلادی که گذشت تغییر کرده است و با اختتام سال ۲۰۱۸ میلادی، ایالات متحده آمریکا از عضویت یونسکو خارج شده و کمک های مالی خود به این سازمان را قطع کرد. با وجود آنکه آمریکا در تاسیس یونسکو نقشی اساسی داشت اما در سال ۲۰۱۱ در اعتراض به عضویت فلسطین در یونسکو، تصمیم گرفت کمک های مالی خود معادل هشتاد میلیون دلار به این سازمان را به حالت تعلیق درآورد. در سال ۲۰۱۳ آمریکا به سبب قطع کمک های مالی و عدم پرداخت حق عضویت عملا از کمیته تصمیم گیری یونسکو کنار گذاشته شد و حق رای خودرا از دست داد ولی همچنان بعنوان عضو ناظر باقی خواهد ماند.
اگرچه این اقدام امریکا می تواند نفوذ و نقش کشورهای غیرغربی یونسکو را در تصمیم گیری ها پررنگ تر کند اما ثبت و حفاظت از آثار میراث جهانی از نظر مالی با مشکلاتی مواجه خواهد شد و بنظر می رسد با کاسته شدن منابع مالی یونسکو، محدودیت هایی در برنامه های این سازمان ایجاد کند که از آن جمله پیشنهاد ثبت تنها یک محوطه در سال از جانب کشورهای عضو می باشد. آمریکا مانند سایر کشورهای عضو همچنان مجاز است محوطه هایی را برای ثبت در میراث جهانی پیشنهاد دهد که با چنین روندی تعداد محوطه های ثبت شده در لیست میراث جهانی روز به روز افزایش خواهد یافت؛ در حالیکه منابع مالی کمتری به حفاظت و نظارت آنها اختصاص می یابد. این مساله برای کشورهای عضو، نوعی مذاکره برد-برد شمرده می شود برای اینکه محوطه های این کشورها در یونسکو ثبت می شود اما هیچ کس به نظارت و بازرسی مدیریت محوطه های ثبت شده نمی پردازد.
مهم ترین دستاورد پژوهش خانم مسکل در این مساله منعکس شده که یونسکو با هدف اتحاد ملل جهان و حفظ و حراست از محوطه های تاریخی یکدیگر تاسیس شد اما این صیانت و مسئولیت پذیری مشترک صرفا در اولین تلاش های یونسکو همانند پروژه «نوبه» رخ داد و الان به تاریخ پیوسته است. امروزه همه چیز در منافع سیاسی و اقتصادی خلاصه شده و یونسکو باز به عرصه تنش یا بالعکس اتحاد بین المللی مبدل گشته و متاسفانه برنامه میراث جهانی همچون ابزاری در زرادخانه، صرفا به خدمت سیاست ناسیونالیسم درآمده است.
به باور او این انتقال تمرکز از حفاظت به سمت ثبت محوطه ها، در دهه ۱۹۶۰ رخ داد؛ هنگامی که ایتالیا که عنوان بیشترین محوطه های ثبت جهانی را داراست، ده محوطه را برای ثبت در لیست جهانی کاندید کرد. در جلسات میراث جهانی که در سال ۲۰۱۰ در برزیل انجام شد باز میان برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی نوعی توافق مشهود وجود داشت که نشان می داد امروزه ثبت محوطه ها بیشتر با فعالیت های سیاسی و استراتژیک مرتبط است؛ بگونه ای که کشورهای عضو با ایجاد معاهدات و پشتیبانی از یکدیگر به ثبت محوطه هایشان در لیست میراث جهانی پرداخته و هر خطری که اعتبار کشورشان را خدشه دار کند، رفع می کنند. بدین سبب آنچه بعنوان مکانیسمی در جهت صلح جهانی طراحی گشت، هم اکنون برای تحریک و احیای تنش میان ملت ها مورد استفاده قرار می گیرد. بعنوان مثال، کامبوج در سال ۲۰۰۸ معبدی هندوئی را نامزد ثبت در لیست میراث جهانی کرد که منجر به درگیریهای مرزی با کشور همسایه اش تایلند شد. برخی کشورها باز به دنبال ثبت محوطه های جنگ جهانی دوم یا محوطه های نسل کشی اخیر هستند که امکان دارد تنش هایی را از نو برافروخته کند.
آنچه در مجموع از موارد مطرح شده می توان نتیجه گرفت این است که ایران در امر حفاظت از ۲۳ اثر جهانی خود خصوصا محوطه هایی که در مناطق شهری قرار دارند، چندان موفق عمل نکرده و ثبت جهانی این آثار ضمانتی برای بهبود شرایط حفاظت و نگهداری آنها در قیاس با زمان پیش از ثبت آنها به وجود نیاورده است. همانگونه که دکتر مسکل اشاره کرده، در ایران باز ثبت جهانی آثار اغلب با هدف استفاده از نام یونسکو و جذب توریست بیشتر و تأمین خواسته های مالی برخی مسئولان انجام می گیرد. غافل از آنکه آنچه این آثار را منحصربه فرد و در جهان شهره ساخته است، قطار شهری و زیرگذر و بزرگراه نیست، بلکه امکان ساخت این تجهیزات مدرن در همه جا امکانپذیر و میسر است اما خلق چنین آثار ثمین تاریخی هیچ گاه تکرارشدنی نیست. در این صورت نه تنها حفاظت بیشتری صورت نگرفته بلکه بالعکس به سبب پدیده گردشگری جمعی، تخریب بیشتر این محوطه ها را شاهد بوده ایم و خواهیم بود. این در شرایطی است که کشورهای عضو کنوانسیون ۱۹۷۲ متعهد شده اند با نمایش گزارش های ادواری از نحوه مدیریت محوطه های ثبت جهانی خود به دفتر میراث جهانی یونسکو، این اطمینان را ایجاد کنند که هرچه در توان داشته اند برای حفظ اصالت این آثار به انجام رسانده اند.
آیا زمان آن نرسیده که مدیران و مسئولان به بازبینی اقدامات خود پرداخته و به حراست و صیانت از اصالت آثاری که متعلق به همه جهانیان و نسل های بعدی است بپردازند و به بهانه توسعه شهری و جذب توریست صرفاً به منافع مادّی این آثار نیندیشند؛ چونکه خدشه دار کردن این میراث جهانی با هر دلیل و عنوانی در اصل لکه دار کردن حیثیت کشور در انظار جهانیان و نسلهای آینده است.